It was late at night on the open road
Speeding like a man on the run
A lifetime spent preparing for the journey
He is closer now and the search is on
Reading from a map in the mind
Yes there’s the ragged hill
And there’s the boat on the river
And when the rain came down
He heard a wild dog howl
There were voices in the night, (“Don’t do it”)
Voices out of sight, (“Don’t do it”)
Too many men have failed before
“Whatever you do
Don’t pay the ferryman
Don’t even fix a price
Don’t pay the ferryman
Until he gets you to the other side”
In the rolling mist then he gets on board
Now there’ll be no turning back
Beware that hooded old man at the rudder
And then the lightning flashed, and the thunder roared
And people calling out his name
And dancing bones that jabbered and a-moaned
On the water
And then the ferryman said
“There is trouble ahead
So you must pay me now, ” (“Don’t do it”)
“You must pay me now, ” (“Don’t do it”)
And still that voice came from beyond
“Whatever you do
Don’t pay the ferryman
Don’t even fix a price
Don’t pay the ferryman
Until he gets you to the other side”
Yeah!
Don’t pay the ferryman
Don’t even fix a price
Don’t pay the ferryman
Until he gets you to the other side
Don’t pay the ferryman
Don’t even fix a price
Don’t pay the ferryman
Until he gets you to the other side
Don’t pay the ferryman
Don’t even fix a price
Don’t pay the ferryman
Until he gets you to the other side
Don’t pay the ferryman
ترجمه فارسی
سرعت گرفتن مثل یک مرد در حال فرار
یک عمر صرف آماده شدن برای سفر
او اکنون نزدیکتر است و جستجو ادامه دارد
خواندن از روی نقشه در ذهن
بله تپه پاره پاره آنجاست
و قایق روی رودخانه است
و وقتی باران آمد
صدای زوزه سگ وحشی را شنید
صداهایی در شب شنیده شد، (“این کار را نکن”)
صداهای دور از چشم، (“این کار را نکن”)
بسیاری از مردان قبلا شکست خورده اند
“هر کاری که می کنی
به کشتی گیر پول نده
حتی قیمت را هم تعیین نکنید
به کشتی گیر پول نده
تا زمانی که تو را به طرف دیگر برساند”
در غبار نورد و سپس او سوار می شود
حالا دیگر راه برگشتی وجود نخواهد داشت
مراقب آن پیرمرد کلاهدار روی سکان باشید
و سپس رعد و برق درخشید و رعد و برق غرش کرد
و افرادی که نام او را صدا می کنند
و استخوان های رقصانی که جبر و ناله می کردند
روی آب
و بعد کشتی گیر گفت
“مشکلاتی در پیش است
بنابراین شما باید اکنون به من پول بدهید، “(“این کار را نکن”)
“تو باید الان به من پول بدهی” (“این کار را نکن”)
و هنوز هم آن صدا از آنسو می آمد
“هر کاری که می کنی
به کشتی گیر پول نده
حتی قیمت را هم تعیین نکنید
به کشتی گیر پول نده
تا زمانی که تو را به طرف دیگر برساند”
آره
به کشتی گیر پول نده
حتی قیمت را هم تعیین نکنید
به کشتی گیر پول نده
تا زمانی که او شما را به طرف دیگر برساند
به کشتی گیر پول نده
حتی قیمت را هم تعیین نکنید
به کشتی گیر پول نده
تا زمانی که او شما را به طرف دیگر برساند
به کشتی گیر پول نده
حتی قیمت را هم تعیین نکنید
به کشتی گیر پول نده
تا زمانی که او شما را به طرف دیگر برساند
به کشتی گیر پول نده
نظرات کاربران