در زندگی‌ام، در ذهنم
جایی که همیشه داستان می‌سازم
و وانمود می‌کنم که کسی نیستم
تنها مانده‌ام تا با دنیا روبرو شوم
اخیراً دیگر مثل قبل نیستم
یک غریبه پیدا کرده‌ام که اسمم را صدا می‌زند
احساس می‌کنم خیلی به من افتخار می‌کنی
و او حالا به من نیاز خواهد داشت
اما او تو نیست
او تو نیست
او هرگز تو نخواهد بود
کتاب عکسی از اشتباهاتم
قول‌هایی که هرگز نتوانستیم به آنها برسیم
تمام چیزهایی که می‌خواهم در موردشان صحبت کنم
گفتنشان به خودم سخت است
زمستان، یک بار دیگر
در برف می‌توانم ببینم که کجا بوده‌ام
چقدر در این دنیای سرد پیشرفت کرده‌ام
جایی که همه چیز دارم
اما او تو نیست
او تو نیست
او هرگز تو نخواهد بود
اما او تو نیست
او تو نیست
او هرگز تو نخواهد بود