‘Til the lights came on
And the stories got old
Now there’s no one here I know
And the city outside’s
Not the same anymore
And I
I remember when we were young
We’d write our names in the sand, so carelessly
Then the rain came and yours was gone
And now mine, it stands alone
Nobody sees me
Now I’m a one man show
I’ll do this on my own
We knew it all then
Now this is all I know
Guess I’m heading home now
Ooh-ooh (Yeah), ooh-ooh
Ooh-ooh, guess I’m heading home now
Ooh-ooh, ooh-ooh
Ooh-ooh, guess I’m heading home now
And the music always played
With the sound of our lives
And the sweetest escape
And the neighbours would complain
We would turn it up louder
Who cares anyway?
‘Cause we-
We remember that we were young
Our lives were grains in the sand
Had we made our castles and kingdoms up?
Now the waves have torn them down
Nobody sees me
Now I’m a one man show
Ooh-ooh (Yeah), ooh-ooh
Ooh-ooh, guess I’m heading home now
Ooh-ooh, ooh-ooh
Ooh-ooh, guess I’m heading home now
You’ll find me
I’ll be here, oh
I can’t see
I can’t breathe anymore
But how could we have stayed?
You were high on love
I was drunk
Drunk on the pain
Ooh-ooh, ooh-ooh (Ooh)
Ooh-ooh, ooh-ooh (Guess I’m heading, I’m heading, I’m heading)
I’m heading home
Ooh-ooh, ooh-ooh (Mmh-hm)
Ooh-ooh
Guess, I’m heading home now
ترجمه فارسی
من خیلی سیریناپذیر بودم
تا اینکه چراغها روشن شدند
و داستانها قدیمی شدند
حالا هیچکس اینجا نیست که من بشناسم
و شهر بیرون
دیگر مثل قبل نیست
و من
یادم میآید وقتی جوان بودیم
اسمهایمان را روی شن مینوشتیم، خیلی بیدقت
بعد باران آمد و اسم تو رفت
و حالا اسم من، به تنهایی پابرجاست
هیچکس مرا نمیبیند
حالا من یک نمایش تکنفره هستم
من این کار را به تنهایی انجام خواهم داد
ما همه چیز را آن زمان میدانستیم
حالا این تمام چیزی است که میدانم
فکر کنم الان دارم به خانه میروم
اوه-اوه (آره)، اوه-اوه
اوه-اوه، فکر کنم الان دارم به خانه میروم
اوه-اوه، اوه-اوه
اوه-اوه، فکر کنم الان دارم به خانه میروم
و موسیقی همیشه پخش میشد
با صدای زندگی ما
و شیرینترین فرار
و همسایهها شکایت میکردند
ما صدا را بلندتر میکردیم
اصلاً چه اهمیتی دارد؟ چون ما-
یادمان میآید که جوان بودیم
زندگیمان مثل دانههایی در شن بود
آیا قلعهها و قلمروهایمان را ساخته بودیم؟
حالا امواج آنها را فرو ریختهاند
هیچکس مرا نمیبیند
حالا من یک نمایش تکنفره هستم
اوه-اوه (آره)، اوه-اوه
اوه-اوه، حدس میزنم الان دارم به خانه میروم
اوه-اوه، اوه-اوه
اوه-اوه، حدس میزنم الان دارم به خانه میروم
شما من را پیدا خواهید کرد
من اینجا خواهم بود، اوه
نمیتوانم ببینم
دیگر نمیتوانم نفس بکشم
اما چطور میتوانستیم بمانیم؟
تو از عشق سرمست بودی
من مست بودم
مست از درد
اوه-اوه، اوه-اوه (اوه)
اوه-اوه، اوه-اوه (فکر کنم دارم میرم، دارم میرم، دارم میرم)
من دارم میرم خونه
اوه-اوه، اوه-اوه (مممم-هم)
اوه-اوه
فکر کنم، الان دارم میرم خونه
نظرات کاربران