When I was running from my brother and his friends
And tasted the sweet perfume of the mountain grass I rolled down
Well, I was younger then, take me back to when
Made friends and lost them through the years
And I’ve not seen the roaring fields in so long, I know I’ve grown
But I can’t wait to go home
Driving at 90 down those country lanes
Singing to “Tiny Dancer”
And I miss the way you make me feel, and it’s real
And we watched the sunset over the castle on the hill
Running from the law through the backfields
And getting drunk with my friends
Had my first kiss on a Friday night
I don’t reckon that I did it right
But I was younger then, take me back to when
We’d buy cheap spirits and drink them straight
Me and my friends have not thrown up in so long, oh, how we’ve grown
But I can’t wait to go home
Driving at 90 down those country lanes (hoo-hoo)
Singing to “Tiny Dancer”
And I miss the way you make me feel, and it’s real
And we watched the sunset (hoo-hoo), over the castle on the hill
Hoo-hoo, over the castle on the hill
One had two kids but lives alone, one’s brother overdosed
One’s already on his second wife, one’s just barely getting by
But these people raised me and I can’t wait to go home
I still remember these old country lanes
When we did not know the answers
And I miss the way (hoo-hoo) you make me feel, it’s real
When we watched the sunset (hoo-hoo) over the castle on the hill
Hoo-hoo, over the castle on the hill
ترجمه فارسی
وقتی شش سالم بود، پایم شکست
وقتی از دست برادرم و دوستانش فرار میکردم
و عطر شیرین علفهای کوهستانی را که غلتیدم، چشیدم
خب، آن موقع کوچکتر بودم، مرا به زمانی ببر که
قلبم را پیدا کردم و اینجا شکستم
دوست پیدا کردم و در طول سالها آنها را از دست دادم
و مدتهاست که مزارع خروشان را ندیدهام، میدانم که بزرگ شدهام
اما نمیتوانم صبر کنم تا به خانه برگردم
من در راهم
رانندگی با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت در آن کوچههای روستایی
خواندن آهنگ “رقصنده کوچک”
و دلم برای احساسی که به من میدهی تنگ شده، و این واقعی است
و ما غروب خورشید را بر فراز قلعه روی تپه تماشا کردیم
۱۵ ساله بودم و سیگارهای دستساز میکشیدیم
از دست قانون در مزارع پشتی فرار میکردم
و با دوستانم مست میکردم
اولین بوسهام را جمعه شب داشتم
فکر نمیکنم کار درستی کرده باشم
اما آن موقع کوچکتر بودم، مرا به زمانی ببر که
کارهای آخر هفته پیدا کردیم، وقتی حقوق میگرفتیم
مشروبات الکلی ارزان میخریدیم و مینوشیدیم آنها را صاف میکنیم
من و دوستانم خیلی وقت است که بالا نیاوردهایم، اوه، چقدر بزرگ شدهایم
اما بیصبرانه منتظرم که به خانه بروم
من در راهم (هو-هو)
رانندگی با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت در آن کوچههای روستایی (هو-هو)
خواندن آهنگ “رقصنده کوچک”
و دلم برای احساسی که به من میدهی تنگ شده، و این واقعی است
و ما غروب خورشید را تماشا کردیم (هو-هو)، بالای قلعه روی تپه
هو-هو، بالای قلعه روی تپه
هو-هو، بالای قلعه روی تپه
یکی از دوستانم رفت تا لباس بفروشد، یکی در ساحل کار میکند
یکی دو بچه داشت اما تنها زندگی میکرد، برادرش بیش از حد مصرف کرده بود
یکی از قبل همسر دومش را گرفته بود، یکی به سختی روزگار میگذراند
اما این افراد مرا بزرگ کردند و بیصبرانه منتظرم که به خانه بروم
و من در راهم
هنوز این کوچههای روستایی قدیمی را به یاد دارم
وقتی که ما جوابها را نمیدانستیم
و دلم برای راهی که تو به من میدهی تنگ شده (هو-هو) احساس میکنم، واقعیه
وقتی غروب خورشید (هو-هو) رو بالای قلعهی بالای تپه تماشا کردیم
هو-هو، بالای قلعهی روی تپه
هو-هو، بالای قلعهی روی تپه
نظرات کاربران