如果讓我敞開 心裡獨白
是我的愛 總被當作塵埃
跨過千個世代 等你醒來
迫不及待 但出於愛留白
你一個笑 能抓住我
卻一奔跑 就忘了我
我把選擇 放你手裡
我承受著 離心的力
讓你捧著 我淌血的心
讓你選擇 珍惜或丟棄
心如刀割 留在心裡
我擁抱著 離心的你
也許永遠 你也不會向心
我也情願 繼續地愛你 愛你
在你墜落以前 我已看見
你心裡面 黑暗幽冷的面
我卻也都聽見 無人的夜
你淚流滿面 你在默念抱歉
你呼叫 我就出現
你卻要 獨自入眠
我把選擇 放你手裡
我承受著 離心的力
讓你捧著 我淌血的心
讓你選擇 珍惜或丟棄
心如刀割 留在心裡
我擁抱著 離心的你
也許永遠 你也不會向心
我也情願 繼續地愛你 愛你
我把自由 放你手裡
讓我承受 離心的力
為你守候 在世界盡頭
不管最後 你是否抬頭
心如刀割 留在心裡
我擁抱著 離心的你
也許永遠 你也不會相信
我也情願 繼續地愛你 愛你
ترجمه فارسی
اگر بخواهم حرف دلم را باز کنم، تکگویی درونیام این خواهد بود: عشق من، که همیشه مثل غبار با آن رفتار میشد، از هزاران نسل گذشته و منتظر بیدار شدن توست. نمیتوانم صبر کنم، اما از روی عشق، آن را خالی میگذارم.
لبخند تو میتواند مرا اسیر کند، اما وقتی فرار کنی، مرا فراموش میکنی.
من انتخاب را به دست تو میدهم. من نیروی جدایی را تحمل میکنم. میگذارم قلب خونین مرا در دست بگیری، میگذارم آن را گرامی بداری یا دور بیندازی. قلبم مثل چاقویی در درونم درد میکند. من تو را که جدا شدهای در آغوش میگیرم. شاید هرگز به قلبت برنگردی. من حاضرم به دوست داشتن تو ادامه دهم، دوست داشتن تو.
قبل از اینکه سقوط کنی، چهره تاریک و سرد را در قلبت دیدم. با این حال، اشکهایت را نیز شنیدم که در شب متروک از صورتت جاری میشدند. تو… بیصدا میگویی متاسفم
تو زنگ میزنی و من ظاهر میشوم. اما تو انتخاب میکنی تنها بخوابی.
من انتخاب را به دست تو میدهم. من نیروی جدایی را تحمل میکنم. میگذارم قلب خونین مرا در دست بگیری، میگذارم آن را گرامی بداری یا دور بیندازی.
قلبم مثل خنجری درد میکند، که در قلبم مانده است. تو را در آغوش میگیرم، کسی که از من جدا شده است. شاید هرگز به سوی من برنگردی، اما من حاضرم به دوست داشتنت ادامه دهم، دوست داشتنت.
آزادیام را در دستان تو میگذارم. بگذار نیروی جدایی را تحمل کنم. در پایان دنیا منتظرت خواهم ماند، صرف نظر از اینکه در پایان به بالا نگاه کنی یا نه.
قلبم مثل خنجری درد میکند، که در قلبم مانده است. تو را در آغوش میگیرم، کسی که از من جدا شده است. شاید هرگز مرا باور نکنی، اما من حاضرم به دوست داشتنت ادامه دهم، دوست داشتنت.
نظرات کاربران