مجله موسیقی ملود
0

آهنگ عربی “كيفو” از الشامي به همراه متن و ترجمه مجزا

ما بدّا زعل
والله مْغيّر عليّي
هي منّا ثقة
حاسس في حَدا غيري
عَ غروب الشمس نطَرتِك
كنتي تحبّي لَاخترتِك
إنتِ جيتِي لا ما جَبَرتِك
لمّا وَقعت منيح إخترتك

قولو كيفو
عم بسمع إنّو نَزَع ستيلو
وشَالح جلدُه بعدي بكيفو
بدو اتنشن الناس تتابع كل جديدو
لك كيفو

يا نَبْرة بوسط قلبي
عايشة بنُص الوريد
يا صفحة بقلب كِتبي
بتحكي كل الحكي

يا نَبْرة بوسط قلبي
عايشة بنُص الوريد
يا صفحة بقلب كِتبي
بتحكيلي كل الحكي

طب قولو كيفو
عم بسمع إنّو نَزَع ستيلو
وشَالح جلدُه بعدي بكيفو
بدو اتنشن الناس تتابع كل جديدو
لك كيفو

والله، وَقّعني والله
يا سؤال الوجود هَزّيتيني
يا فكرة والفِكرة بالرّاس
خَرَقتيلي حدود الفكر فيني

ونسيت كيف كانو آه
باعوني آه باعوا برخيص
وارجاع من قلبي طلاع
والتمن دفاع لاقي متلي

قوليلوا
إنّك من بعدي أنا رُحتيلوا
مش لايقة عليه ولا لايقة لغيرو
بتشوفي عيوني لمّا تبصّيلو
قوليلو، قوليلو

قولو كيفو
عم بسمع إنّو نَزَع ستيلو
وشَالح جلدُه بعدي بكيفو
بدو اتنشن الناس تتابع كل جديدو
لك كيفو

ترجمه فارسی

نمی‌خواهم ناراحت باشم.
قسم می‌خورم، او نسبت به من تغییر کرده است.
به او اعتماد ندارم.
احساس می‌کنم کس دیگری آنجاست.
دم غروب منتظرت ماندم.
تو عاشق من بودی، پس من تو را انتخاب کردم.
تو آمدی، من تو را مجبور نکردم.
وقتی زمین خوردم، من تو را انتخاب کردم.
به من بگو حالش چطور است.
می‌شنوم که قلمش را برداشته است.
و پوستش را انداخته، هنوز دنبال من است، هر کاری که می‌خواهد انجام می‌دهد.
او توجه می‌خواهد، تا مردم همه چیزهای جدیدش را دنبال کنند.
حالش چطور است؟
اوه، یادداشتی در وسط قلبم،
در میان رگ‌هایم زندگی می‌کند.
اوه، صفحه‌ای در قلب کتاب‌هایم،
تمام کلمات را به من می‌گوید.
اوه، یادداشتی در وسط قلبم،
در میان رگ‌هایم زندگی می‌کند.
اوه، صفحه‌ای در قلب کتاب‌هایم،
تمام کلمات را به من بگو.
پس به من بگو حالش چطور است. شنیدم که قلمش را برداشته.
و پوستش را کنده، هنوز دنبال من است، هر کاری که می‌خواهد انجام می‌دهد.
او توجه می‌خواهد، تا مردم همه چیزهای جدیدش را دنبال کنند.
حالش چطور است؟
قسم می‌خورم، او باعث سقوط من شد. به خدا،
ای سوال وجود، تو مرا تکان دادی
ای فکر، و فکری که در سرم بود
تو مرزهای فکر را در من شکستی
و من فراموش کردم که آنها چطور بودند، اوه
آنها مرا فروختند، اوه، آنها مرا ارزان فروختند
و من از قلبم برمی‌گردم
و بهایش یک دفاع است، کسی مثل من را پیدا کن
به او بگو
که بعد از من به سراغش رفتی
این به او نمی‌آید، و به هیچ کس دیگری هم نمی‌آید
وقتی به او نگاه می‌کنی، چشمان مرا خواهی دید
به او بگو، به او بگو
به او بگو حالش چطور است
شنیده‌ام که سبکش را عوض کرده
و پوستش را پس از من انداخته، فقط به این خاطر که توجه می‌خواهد، مردم می‌خواهند همه چیزهای جدیدش را دنبال کنند
حالش چطور است؟

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا