مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Eastside از Halsey و Benny Blanco و Khalid به همراه متن و ترجمه مجزا

Uh
Yeah, yeah
When I was young, I fell in love
We used to hold hands, man, that was enough (yeah)
Then we grew up, started to touch
Used to kiss underneath the light on the back of the bus (yeah)
Oh no, your daddy didn’t like me much
And he didn’t believe me when I said you were the one
Oh, every day she found a way out of the window to sneak out late
She used to meet me on the Eastside
In the city where the sun don’t set
And every day you know that we ride
Through the backstreets in a blue Corvette
Baby, you know I just wanna leave tonight
We can go anywhere we want
Drive down to the coast, jump in the seat
Just take my hand and come with me, yeah
We can do anything if we put our minds to it
Take your whole life then you put a line through it
My love is yours if you’re willing to take it
Give me your heart ’cause I ain’t gonna break it
So come away, starting today
Start a new life, together in a different place
We know that love is how all these ideas came to be
So baby, run away, away with me
Seventeen and we got a dream to have a family
A house and everything in between
And then, oh, suddenly we turned twenty-three
Now we got pressure for taking our life more seriously
We got our dead end jobs and got bills to pay
Our old friends are now our enemies
Now I, I’m thinking back to when I was young
Back to the day when I was falling in love
He used to meet me on the Eastside
In the city where the sun don’t set
And every day you know where we ride
Through the backstreets in a blue Corvette
And baby, you know I just wanna leave tonight
We can go anywhere we want
Drive down to the coast, jump in the seat
Just take my hand and come with me
Singing
We can do anything if we put our minds to it
Take your whole life then you put a line through it
My love is yours if you’re willing to take it
Give me your heart ’cause I ain’t gonna break it
So come away, starting today
Start a new life, together in a different place
We know that love is how all these ideas came to be
So baby, run away with me
Run away, now
Run away, now
Run away, now
Run away, now
Run away, now
Run away, now
He used to meet me on the Eastside
She used to meet me on the Eastside
He used to meet me on the Eastside
She used to meet me on the Eastside
In the city where the sun don’t set

ترجمه فارسی

اوه
آره، آره
وقتی جوون بودم، عاشق شدم
دست همدیگه رو می‌گرفتیم، رفیق، همین کافی بود (آره)
بعد بزرگ شدیم، شروع کردیم به لمس کردن هم
زیر نور چراغ عقب اتوبوس همدیگه رو می‌بوسیدیم (آره)
اوه نه، بابات زیاد از من خوشش نمیومد
و وقتی گفتم تو همونی که هستی حرفمو باور نکرد
اوه، هر روز یه راهی پیدا می‌کرد که از پنجره یواشکی تا دیروقت بره بیرون
اون تو قسمت شرقی بهم سر می‌زد
تو شهری که خورشید غروب نمی‌کنه
و هر روز می‌دونی که ما می‌ریم
از خیابون‌های پشتی با یه کوروت آبی
عزیزم، می‌دونی که امشب می‌خوام برم
می‌تونیم هر جایی که بخوایم بریم
به ساحل بری، بشینی رو صندلی
فقط دستمو بگیر و با من بیا، آره
اگه فکرمون رو روش بذاریم می‌تونیم هر کاری بکنیم
تمام زندگیت رو بگیر، بعدش یه خط دورش بکش
عشق من مال توئه اگه حاضر باشی بگیریش
قلبت رو به من بده چون من نمی‌خوام بشکنش
پس بیا، از امروز شروع کن
یه زندگی جدید رو با هم تو یه جای متفاوت شروع کن
ما میدونیم که عشق باعث به وجود اومدن همه این ایده‌ها شده
پس عزیزم، فرار کن، با من برو
هفده سالم بود و ما یه رویای تشکیل خانواده داشتیم
یه خونه و همه چیز بینشون
و بعد، اوه، یهو بیست و سه ساله شدیم
حالا ما تحت فشاریم که زندگیمون رو جدی‌تر بگیریم
کارهای بی‌فایده‌مون رو گرفتیم و قبض‌هایی برای پرداخت داریم
دوستای قدیمیمون حالا دشمنمون شدن
حالا من، من دارم به زمانی که جوون بودم فکر می‌کنم
به روزی که عاشق می‌شدم
اون تو ایست‌ساید با من قرار می‌ذاشت
تو شهری که خورشید غروب نمی‌کنه
و هر روز می‌دونی کجا سوار می‌شیم
از خیابون‌های پشتی با یه کوروت آبی
و عزیزم، می‌دونی که من فقط می‌خوام امشب برم
می‌تونیم هر جایی که بخوایم بریم
به ساحل رانندگی کن، بپر رو صندلی
فقط دستمو بگیر و با من بیا
آواز بخون
اگه ذهنمون رو روش بذاریم، می‌تونیم هر کاری بکنیم
تمام زندگیت رو بردار، بعد یه خط دورش بکش
من عشق مال توست اگر حاضر باشی آن را بگیری
قلبت را به من بده چون من آن را نمی‌شکنم
پس بیا، از امروز شروع کن
زندگی جدیدی را با هم در مکانی متفاوت شروع کن
ما می‌دانیم که عشق دلیل شکل‌گیری همه این ایده‌ها بوده است
پس عزیزم، با من فرار کن
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
فرار کن، همین حالا
او قبلاً در شرق به من سر می‌زد
او قبلاً در شرق به من سر می‌زد
او قبلاً در شرق به من سر می‌زد
در شهری که خورشید غروب نمی‌کند

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا