I hope that you get everything you could ask for
The cold side of your pillow, a real break for once
Good peppermint tea with cool wind on the drive home
With no traffic for miles, for spring to come
I swear that I wasn’t looking for much
But that’s just when you happened
That’s right when you happened
Got so damn close to packing it up
But that’s just when you happened
And then you happened
(Then you happened)
Now I’m red in the face, and shy all of a sudden
You move, I move, it’s something, you fit perfectly
And replace every game, you push none of my buttons
And hold me through the morning, kinda new for me
I swear that I wasn’t looking for much
But that’s just when you happened
That’s right when you happened
I got so damn close to packing it up
But that’s right when you happened
Mm, then you happened
Mm, then you happened
(Mm-hmm)
I hope that you get my dark sense of humor
Sunsets in the summer with my family
Don’t stop talking to me, maybe stay here forever
We could die here together, I’d do it happily
I’ll hold you, I’ll know you
I’ll never leave out the back door
And I’d love to complete you
Hope you get all you could ask for
‘Cause I swear that I wasn’t looking for much
But that’s just when you happened
That’s right when you happened
Got so damn close to packing it up
But that’s right when you happened
Mm, then you happened
And I swear that I wasn’t looking for someone
But then you happened
Mm, then you happened
Got so damn close to packing it up
But that’s when you happened
And then you happened
ترجمه فارسی
امیدوارم هر چیزی که میخواهی را به دست بیاوری
روی سرد بالشت، یک استراحت واقعی برای یک بار
چای نعناع خوب با باد خنک در مسیر خانه
تا کیلومترها بدون ترافیک، برای آمدن بهار
قسم میخورم که دنبال چیز زیادی نبودم
اما درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
خیلی نزدیک بود که همه چیز را جمع کنم
اما درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
و بعد تو اتفاق افتادی
(بعد تو اتفاق افتادی)
حالا من از خجالت سرخ شدهام، و ناگهان
تو حرکت میکنی، من حرکت میکنم، این چیزی است، تو کاملاً مناسب هستی
و جایگزین هر بازی میشوی، هیچ یک از دکمههای من را فشار نمیدهی
و من را در طول صبح نگه میداری، کمی برای من جدید
قسم میخورم که دنبال چیز زیادی نبودم
اما درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
خیلی نزدیک بود که همه چیز را جمع کنم
اما درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
مم، بعد تو اتفاق افتادی
مم، بعد تو اتفاق افتادی
(مم-هوم)
امیدوارم حس تاریک من را درک کنی طنز
غروبهای تابستان با خانوادهام
حرف زدن با من را متوقف نکن، شاید برای همیشه اینجا بمانم
میتوانیم اینجا با هم بمیریم، من با خوشحالی این کار را میکنم
در آغوشت میگیرم، تو را میشناسم
هیچوقت از در پشتی بیرون نمیگذارم
و دوست دارم تو را کامل کنم
امیدوارم هر آنچه را که میتوانی درخواست کنی، به دست آوری
چون قسم میخورم که دنبال چیز زیادی نبودم
اما درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
خیلی نزدیک بود که همه چیز را جمع کنم
اما درست همان موقع بود که تو اتفاق افتادی
مم، بعد تو اتفاق افتادی
و قسم میخورم که دنبال کسی نبودم
اما بعد تو اتفاق افتادی
مم، بعد تو اتفاق افتادی
خیلی نزدیک بود که همه چیز را جمع کنم
اما آن موقع بود که تو اتفاق افتادی
و بعد تو اتفاق افتادی
نظرات کاربران